برخی از شعار ها (شعار برند) به حدی با برند رابطه ایجاد می کنند که جدایی آن ها از برند و معرفی شعار جدید بسیار دشوار می شود.
بسیاری از شرکت ها در طول دوره ی فعالیت خود درصدد تغییر شعار برآمده اند اما خیلی زود دریافته اند
که استفاده از شعار قبلی در فعالیت های تبلیغاتی اثربخشی بیشتری دارد و جایگزینی شعارهای جدید اقدامی پرهزینه و بی تاثیر است.
هر شعاری که بتواند ذهن مصرف کننده را به برند نزدیک تر سازد،موفق تر است.
برخی از شعارهای موفق به صورت تکیه کلام مردم در می آیند
(مانند شعار Bud Weiser در دهه ی 1980 و 1990 یا Whassup، که شکل تغییر یافته Whats up به معنای چه خبر؟ است)
اما این گونه موفقیت ها می تواند جنبه های منفی را نیز برای برند در برداشته باشد.
به بیان دیگر، زمانی که میزان مواجهه ی مصرف کنندگان با شعار بیش از حد باشد،معنای منحصر به فرد محصول یا برند برای آن ها کمرنگ می شود.
زمانی که شعار به بالاترین سطح پذیرش و شناسایی دست یافت، می تواند ارزش ویژه ی برند را افزایش داده و برای مصرفکنندگان به عنوان یادآور برند قلمداد شود.
مصرف کنندگان پس از دیدن یا شنیدن چندین باره یک شعار به ندرت در مورد مفهوم آن به طور عمیق می اندیشند.
در عین حال یکی از مشکلات بالقوه این است که گاه شعار،مفاهیمی را در مورد برند به مشتری ها منتقل می سازد
که نیازی به تقویت آنها نیست و مفروض و جا افتاده شده اند.
در این حالت،شعار به دلیل دم ایجاد رابطه میان برند و تداعیات مطلوب جدید آن برای شرکت، دست و پا گیر شده و اجازه ی رشد
و به روزرسانی را از آن برند سلب می کند.
از آنجا که تغییر شعار ها ساده تر از تغییر در سایر عناصر رند است، بازاریابان در مدیریت آن انعطاف بیشتری از خود نشان می دهند.
با وجود این، در تغییر شعارها باید همواره به این نکات توجه کرد:
1- نقش و سهم شعار را در بهبود آگاهی یا تصویر ذهنی و به تبع آن ارزش ویژه ی برند بشناسید.
2- تصمیم بگیرید که چه میزان از ارزش ویژه ی حاصل از شعار همچنان مورد نیاز است.
3- تلاش کنید تا ارزش ویژه ی مطلوب یا مورد نیاز برند را با حفظ مزیت های قبلی آن در قالب شعار تازه،حفاظت کنید
در عین حال مفاهیم جدیدی را با استفاده از واژه ی جدید به شعار برند خود بیفزایید.
گاهی اوقات ایجاد تغییرات اندک در شعار فعلی موثرتر و مفید تر از طراحی شعار جدید با استفاده از مفاهیم کاملا جدید است.
بدون دیدگاه