برندسازی چیست ؟ برندسازی در واقع چیزی است که قبل از هرنوع فعالیت بازاریابی و تبلیغات باید تعریف شود. نام تجاری شما هیچگونه فشاری به مشتری برای خرید وارد نمیکند ولی باعث میشود زمانی که مشتری به محصولی مانند محصول شما نیاز دارد به سمت شما کشیده شود نه شرکت رقیبتان. برند به صراحت به شما نمیگوید که من را بخرید در واقع چیزی که برند به شما القاء میکند این است که من هستم. دلیل به وجود آمدن من این است و دقیقا همین عوامل موجود در برند است که باعث میشود شما آن را به دوستان، آشنایان و همسایگانتان معرفی کنید.برندسازی یک حرکت استراتژیک بوده درصورتیکه  بازاریابی نوعی تاکتیک است.

مجموعه‌ای ازعوامل مختلف درنهایت به شکل‌گیری یک برند می‌انجامد. وعده در خصوص کیفیت محصول، خدمات پس از فروش، برخورد فروشنده و یا اپراتور مرکز تماس، بسته‌بندی، تبلیغات و غیره همگی ازجمله این عوامل هستند.

شما برای آنکه بتوانید برند خوبی را خلق و بزرگ کنید باید به دو جنبه توجه کنید:

۱- جنبه های بصری و دیداری ۲- جنبه نامشهود و هویتی برند در ذهن مشتری

بی توجهی به هر کدام از این دو جنبه بخصوص جنبه هویتی آن ضربات جبران ناپذیری را برای شرکت ها بدنبال دارد.

نحوه بازاریابی یک محصول شاید بعد از مدتی از ذهن شما پاک شود حالا هرچقدر هم که میخواهد این روش خلاقانه و جدید باشد اما این برند است که برای همیشه در خاطرتان خواهد ماند. پس در واقع میتوان اینگونه بیان کرد که بازاریابی در راستای رساندن و اجرا شدن است و بعد از مدتی از صحنه ها محو میشود و روش های بازاریابی جدید جایگزین آن میشود. اما هویت برندی که توسط برندسازی به شما رسانده میشود حداقل بین ۱۰ الی ۱۵ سال ثابت و ماندگار است و به این راحتی ها تغییر نخواهد کرد.

برخی از محققین حوزه برند، برندسازی را در ایجاد ارزش برند خلاصه کرده اند. وین جاموری در این خصوص اظهار می‌کند وقتی در مورد برندسازی سخن می‌گوییم در حقیقت منظورمان، فرایند ایجاد ارزش برند است.

 

از دهه گذشته تاکنون شاهد یک روند رو به رشد برندسازی شرکتی نسبت به برندسازی محصولی بودیم. هدف برندسازی شرکتی ایجاد وضعیتی مطلوب برای نام و نشان سازمان از طریق ذی نفعان مختلف خود می‌باشد. ناکس و بیکرتون برای برندسازی شرکتی همان تعریف سنتی برندسازی محصول را قائل هستند به این صورت که هدف هر دو آنها ایجاد تمایز و ترفیع نسبت به سایر برندهای موجود می‌باشد.

 

البته این نویسندگان اعتقاد دارند برندسازی شرکتی بسیار پیچیده تر می‌باشد چرا که نیازمند مدیریت مناسب تعاملات کلیه ذی نفعانی است که به لحاظ ویژگی با یکدیگر متفاوت می‌باشند. آکر نیز اعتقاد دارد یک برند شرکتی(برند سازمانی) می‌تواند نیرویی اهرمی، هم افزایی و شفافیت ایجاد کند علی الخصوص زمانی که محیط پیچیده و مغشوش باشد.

مدیران شرکت های موفق برای قسمت بازاریابی خود در هر سال برنامه ریزی می کنند و در نتیجه می توانند برند خود را در بازار و ذهن مشتریان مدیریت کنند. اگر برنامه ریزی برای برند نباشد، وجود برنامه های کوتاه مدت باعث مخدوش شدن هویت برند شما خواهد شد.

يکي از عمده ترين فعاليتهاي برند، توليد ثروت است.

برند صراحتاً در هيچ قانون داخلي و کنوانسيون بين المللي مورد حمايت نيست و هيچگونه نظام حمايتي ثبتي ای براي آن وجود ندارد؛ اما آن چيزي که به برند تبديل شده است خود ميتواند در قالب نام تجاری به عنوان یکی از مصادیق مالکیت فکری است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

در نهایت برای تفاوت بخشیدن به تاجر و تجارتخانه نباید جهت تمایز کالاها، محصولات یا خدمات. در باب ماهیت این نهاد حقوقی و شرایط شکلی و ماهوی آن اختلاف نظراتی وجود دارد.که در قانون تجارت در مواد 576 تا 582 ، بحثی با عنوان اسم تجاری وجود داشت و در کتابهای تجاری نیزچند صفحه ای به آن اختصاص مییافت با تصویب قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری در سال 1386 ، بند ج ماده 39 این قانون به تعریف نام تجاری پرداخته و در مواد دیگر نیز از نام تجاری صحبت کرده است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *