هویت بصری یک برند را عناصری همچون لوگو، لوگوتایپ، بسته بندی و … تشکیل میدهند
نام برند:
نام برند يکی از مهمترين المانها از آميختهی برند ميباشد؛ چرا که سازمان علاقهمند است تا هيچگاه آن را تغيير ندهد.
این در حالي است که بستهبندي، طراحي و استيل محصولات تغيير کرده و بروز می شوند. نام برند نقشهاي مختلفي را بر عهده دارد که از جملهی آنها ميتوان به موارد معرفی محصول و انتقال پیام به مشتریان اشاره نمود. در تحلیل نام برند “پفیش” باید گفت این نام ترکیب سادهای از دو کلمهی پف فارسی بعلاوهی کلمهی فیش انگلیسی به معنی ماهی میباشد.
با توجه به آنکه جایگاه برند تعریف شده برای این محصول به عنوان اسنکی با ماهیت سلامت میباشد، که در واقع از ماهی فشردهشده بوجود آمده است و بنیان تولید این محصول، تولید اسنکی برای گروه هدف کودک، نوجوان و جوان است، این استنتاج بسیار صحیح به نظر میرسد که چنین ترکیبی هم معرف محصول (یعنی ماهی پفکرده) و هم انتقالدهندهی پیام (یعنی استفاده از ماهی سالم به جای دیگر اسنکهای پفدار) میباشد؛ حال آنکه از زاویهی دید مخاطب این دو واژه زیر سایهی برند پفک که دارای پیشینهی بسیار قوی در ذهن مشتری است، رنگ باخته و مفهومی متضاد به خود میگیرد.
اساسا مشتری “پفیش” میشنود یا میخواند، ولی در ذهن او فقط پفک و تمام بار مفهومی آن به عنوان تنقلاتی پرضرر با میزان شوری بالا و رنگ مصنوعی و …که معمولا مادران مصرف آن را برای فرزندانشان ممنوع میکنند، تداعی میگردد.
شعار و محتوای پیام:
در تعيين و طراحی پیام و شعار، شاخصهايي از قبيل خواص و منفعت محصول، قيمت و کيفيت، نحوهی استفاده، کلاسهبنديهاي محصول، رقبا و سمبلهاي نهادينه شده در محصول يا رقبا مورد توجه قرار ميگيرد. لذا براي ارزیابی همسویی شعار “یک دریا سلامتی” و پيام برند “اولین اسنک حجیم و غنی شده با گوشت تازهی ماهی در جهان” با اسناد بالادستی نیز میبایست همین شاخصها را ملاک ارزیابی قرارداد.
پیام و شعار پفیش با اسناد بالادستی همسویی و هماهنگی دارند ولیکن عدم هماهنگی و همسویی دیگر عناصر هویت بصری، تاثیر این دو عنصر مناسب و بجا را کاهش میدهد، در حقیقت اگر دیگر عناصر هویت برند همسویی بیشتری داشتند و تداعیگر اسنکهایی با ارزش غذایی کمتر نبودند، شعار سلامتی پفیش باورپذیری بیشتری مییافت.
عناصر هویت بصری:
هویت بصری یک برند را عناصری همچون لوگو، لوگوتایپ، بسته بندی و … تشکیل میدهند که در این مجال به بررسی تعدادی از آنها میپردازیم:
کاراکتر:
پرسوناژها يا کاراکترها نوع خاصي از نمادهاي برند هستند که نمايانگر يک انسان يا موجوديتی برگرفته از زندگي انسانها هرچند به گونهاي خيالي ميباشند.کاراکترهاي برند به اين دليل که اغلب از طرحهای تصويري جذاب و رنگارنگي برخوردارند، مي توانند بسادگي توجه مشتري را جلب کنند و در ايجاد آگاهي از برند، نقش مهمي ایفا کنند.
کاراکترها همچنين ميتوانند براي نفوذ برندها به بازار، راهگشا باشند و به شرکتها کمک کنند تا مزايا و منافع کليدي محصولات خود را به ساده ترين شيوه ها به مشتري منتقل سازند. از آنجایی که پرسوناژها بيشتر داراي جاذبههاي صميمانه و مفرح هستند با ردهی محصولی و طبیعت خود محصول پفیش تناسب دارد لذا استفاده از این عنصر صحیح میباشد؛ کاراکتر انتخابی برند پفیش بعنوان یک دلفین با رنگ بنفش کمرنگ اگرچه به لحاظ وابستگی آن به محصولات دریایی همسو با اسناد بالادستی عمل مینماید ولی انتخاب چهرهی خوشذات بجای چهرهی بازیگوش آن میتوانست با ماهیت سلامت محصول ارتباط بیشتری برقرار نماید.
همچنین میزان وابستگی کاراکتر به ردهی محصول از اهمیت فراوانی برخوردار است و گاه نزدیکی بیش از اندازهی پرسوناژ به محصول، مخصوصا در مواد خوراکی، تاثیر منفی در ذهن مشتری بجا میگذارد. در مثال پفیش انتخاب دلفین یا ماهی که مواد اولیهی محصول هستند میتواند در ذهن مشتری احساس خوردن کاراکتر را ایجاد نماید، یا در مثال دیگر فرض خوردن میمون چیتوز است در زمان مصرف پفک چیتوز که برای مخاطب احساس ناخوشایندی را ایجاد مینماید. همینطور رنگ بنفش کمرنگ کاراکتر، از طیف رنگهای ترکیبی است که برای مخاطبان این محصول، یعنی کودکان و نوجوانان، خاصیت خنثی دارد.
نکته ی دیگر دربارهی کاراکتر برند پفیش افزودن کاراکتر جدیدی است که در کنار کاراکتر قبلی ظاهر گردیده است. کاراکتر جدید یک سنجاب است با شمایل سوارکار (شوالیه) که سوار بر ماهی پفیش در نقش اسب ظاهر گردیدهاست. از منظر تبلیغاتی و شخصیتسازی پردازش چنین داستانهایی با ارزش هستند؛ لیکن برای کاراکتری که هنوز مفهوم مورد هدف خود را به خوبی القا ننموده، درک چنین داستانی چندان قابل انتظار نیست و نیز قرارگرفتن کاراکتر اصلی در نقش دوم به تضعیف شخصیت آن می انجامد.
لوگوتایپ:
یکی از المانهایی که از مسیرهای روانشناسی به صوری زیرآستانهای بر ذهن مشتریان تاثیر میگذارد، فونت یا خطنگاره میباشد. ارتباط بين ويژگيهاي محيطي و اجتماعی و تداعیات آنها در ذهن مشتری در روانشناسی و حوزههای مشترک آن با بازاريابی كاملا اثبات گردیدهاست.
بر این مصداق خطوط نستعلیق تداعیگر مفهومی هنری یا کهن است و به کارگیری فونت حجیم و ساده که طبق ویژگیهای روانشناسی کودکان و نوجوانان برای این گروه مناسب هستند انتخاب صحیحی است که توسط برند پفیش انجام گرفته ولیکن تشابه بسیار آن با رسمالخط برند پفک نمکی کمی از تاثیر تمایز برند آن کاسته است.
بسته بندی:
بسته بندي علم، هنر و فناوري قراردادن و محافظت محصولات براي توزيع، ذخيره و فروش است؛ به دليل آنکه يکي از مهمترین نقاط نمایش تمايزها و مزيتهاي رقابتي برند در عناصر بصري، در بستهبندي آن است، این مهم از اهمیت ویژهای برخوردار است ولی متاسفانه در حوزهی محصولات اسنک، بستهبندیهای موجود فاقد خلاقیت و تنوع میباشند.
بسته بندی این محصول بسیار شبیه محصولاتی است که در بازار موجود است و این، در تقابل جایگاه در نظر گرفته شده برای برند میباشد و تداعیکنندهی همان نوع اسنک بدون در نظر گرفتن تمایز “سلامت” در محصول است. از این روی با وجود استفاده از مواد اولیهی با کیفیت، بستهبندیهای مشابه با اسنکهای متداول با جایگاه برند، ماهیت، هویت و اهداف برند پفیش فاصلهی چشمگیری دارد.
نکته مهم دیگر در بستهبندی، همانا گرافیک و وجه بصری آن است که نقش مهمی در برند بازی میکند. تمايز ممكن است بر پايهی مشخصات خاصي از محصول، همچون نام برند، ويژگي خاص بستهبندي يا كيفيت بيهمتا، طراحي، رنگ و سبك باشد.
رنگ سازمانی:
ارتباط بين ويژگيهاي محيطي مختلف و برانگيختگي در ادبيات بازاريابی كاملا مشخص است. براي مثال، مصداق اينكه رنگهاي گرم، برانگيختگي را افزايش ميدهند، كاملا ثابت شدهاست.
استفاده از رنگ آبی تداعی کننده ی آب، ماهی و محصولات دریایی می باشد و در تمام بسته بندیها و دیگر المانهای نمایشی تشخیص صحیحی از بکارگیری رنگ متناسب با مفهوم میباشد ولیکن قدرت سردی که این رنگ به مخاطب القا مینماید با ماهیت گرم و پرهیجان محصول و گروه سنی مشتریان هدف آن در تناقض است؛ لذا در راستای تداعی مفهوم محصول دریایی استفاده از المانهای تداعیگر قوی همچون ساحل، موج، صدف دریایی، ستاره دریایی و … میتواند گزینه های پیشنهادی دیگری باشد.
بدون دیدگاه